سلام سلامی ازقلب شکسته ازقلب دور افتاده همچون کبوتر سبک بال در آسمان عشق به پروازدرآمده است سلام به بلندای آسمان وبه زلال وخلوص چشمه ساران سلامی برلطافت ګرمای بهاری سلامی همچوبوی خوش آشنایی سلامی برخاسته از دل ونشسته بردل
عشق یعنی یک جهان دلبستګی عشق یعنی بی نهایت خسته ګی
عشق یعنی باتو خواندن ازجنون
عشق یعنی سوختنها ازدرون
عشق یعنی باخودت بیګانه ګی
عشق یعنی یک جهان دیوانه ګی
عشق یعنی سوختن تاساختن
عشق یعنی دین ودل راباختن
عشق یعنی چشم وسررادوختن
عشق یعنی همچوشمعی سوختن
عشق یعنی ګل شدن دربین خار
عشق یعنی روشنی درشب تار
عشق یعنی سالهای عمرسخت
عشق یعنی زهر شیرین بخت تلخ
عشق یعنی خواستن له له زدن
عشق یعنی سوختن پرپرزدن
عشق یعنی جام لبریزازشراب
عشق یعنی تشنه ګی یعنی سراب
عشق یعنی لایق لیلی شدن
عشق یعنی باخدا همدم شدن
عشق یعنی لحظه های بی قرار
عشق یعنی صبر یعنی انتظار
عشق یعنی ازسپیده تاسحر
عشق یعنی پانهادن درخطر
عشق یعنی لحظه دیدار یار
عشق یعنی دست دردست نګار
عشق یعنی آرزو یعنی امید
عشق یعنی روشنی یعنی سپید
عشق یعنی غوطه خوردن بین موج
عشق یعنی رد شدناز مرز اوج
عاشقی آنست که بلبل بارخ ګل میکند
صدجفاازخارمیبیند تحمل میکند
شبی ازسوزدل ګفتم قلم را
بیاتعریف کن غمهای دلم را
قلم ګفتا بروبیچاره عاشق
ندارم طاقت این کوه غم را
بی تودرخلوت خود شب همه شب بیدارم
آه ای خفته که من چشم به راحت دارم
خانه ام ابری وچشمان تو همچوخورشید
چی کنم دست خودم نیست اګر میبارم
کم برای من ازین پنجره ها حرف بزن
من بدون تو ازین پنجره بیزارم
تقدیم به قلب های شکسته
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر